جشنواره به مثابه ویترین فیلمهای جعلی و مشابه
سری دوزی سینمای ایران تقدیم میکند!
آریان گلصورت
1- در جشنواره چون امکان این پیش میآید که تعداد قابل توجهی از تولیدات یک سال سینمای ایران را در کنار هم و در مدت زمان کوتاهی ببینیم، این فرصت را داریم که قضاوتی کلی از وضعیت سینمایمان داشته باشیم. فعلا حتی به نیمه جشنواره نیز نرسیدهایم. اما با توجه به آنچه تا امروز دیدهایم و آنچه درباره فیلمهای به نمایش در نیامده خوانده و شنیدهایم، میتوانیم به این نکته برسیم که سینمای ما شباهتهای بسیاری به یک سری دوزی پیدا کرده که با تغییرات اندک، آثاری مشابه به هم را تولید میکند. آثاری که برخی از آنها حتی در ظاهر نیز تفاوتهای چندانی با یکدیگر ندارند و هر کدامشان انگار مشتی نمونه خروارند.
2- سینمای ما در سالهای اخیر پر شده از ملودرامهای اجتماعی مشابه. انگار یک فرمول وجود دارد و همه میخواهند آن را با اندکی تغییر به کار ببندند. درست که وضعیت اقتصادی سینمای ما به هر حال در رفتن فیلمسازها به سراغ چنین فیلمهایی بی تاثیر نیست. اما به جز موارد اندکی در طول سال، اغلب فیلمها انگار از روی یک منبع کپی شدهاند. فیلمهایی که هیچ دلیلی جز اشتغالزایی برای اهالی سینما برای ساخته شدنشان وجود ندارد! مگر میشود این همه فیلم با مضامین اجتماعی ساخته شود، اما همه آنها حول معضلات ثابتی چون دیه و اعدام و فقر و مشکلات زناشویی و خیانت و اینها مانور دهند؟ در جامعه ما مشکلات دیگر و پدیدههای اجتماعی متنوع وجود ندارد؟ چرا سینماگران به جای دقیق شدن در جامعه و الهام گرفتن از محیط اطرافشان تنها از روی دست هم کپی میکنند؟ این همه اتفاق در طول سال در کشور ما رخ میدهدکه ابعاد اجتماعی گستردهای دارند. جای آنها چرا بر پرده سینماهای ما خالی است؟ داستان آتشنشان قهرمانی که جان یک کودک را نجات داد واقعا پتانسیلاش کمتر از نشان دادن بارها و بارهای تلاش یک خانوادهای فقیر برای جور کردن پول دیه و یا خیانت در زندگی زناشویی است؟ به سینمای آمریکا نگاه کنید. هر واقعه مهمی، دیر یا زود جای خود را در فیلمها پیدا میکند. اگر نمیتوانید داستان جذاب بنویسید، چرا از اتفاقات واقعی اقتباس نمیکنید؟ تصویر جامعه پیچیده و مدام در حال تغییر ایران که جای تحلیل و بررسی فراوان دارد، تا چه اندازه در سینمای ما بازتاب داده میشود؟
3- سینمای ایران اسیر یک دور باطل شده است. بسیاری از فیلمها مثل هماند و دلیلی وجود ندارد که به دیدنشان بنشینیم. باور کنید سینما گستردهتر از این حرفهاست. انتظار آزمودن ژانرهای متفاوت در این سیستم معیوب را نداریم. اما واقعا همه درها روی خلاقیت و جسارت بستهاند؟ خسته شدیم از دیدن گرفتاری آدمهای ضعیف که مدام با یکدیگر دعوا میکنند. بدون هیچ نکته، نگاه و بینش تازهای. فیلمها نه داستانشان را سرگرم کننده تعریف میکنند و نه حتی پیشنهادی برای مخاطب دارند. تنها نمایش رقت انگیز بدبختی. چرا تا این اندازه افقهای سینمای ما کوتاه است؟ چشنواره فجر پر شده از آثار مضمون زده که فقط ظاهرشان تغییر میکنند. در تهران دهه 90 یا شهرستان دهه 60 فرقی نمیکند. اغلب فیلمها در باطن شبیه به هم هستند. مگر نه اینکه سینما باید ما را با تجربهها، موقعیتها و حتی جهانهای متنوع غافلگیر کند و سر ذوق بیاورد؟
4- در چنین شرایطی دلمان را خوش کردهایم به فیلمی که مثلا کارگردانیاش استاندارد است و اینها! قرار است چه چیزی درباره این فیلمها بگوییم و بنویسیم وقتی همه چیز تا این اندازه محدود است؟ واقعا بیش از نصف فیلمهای ما تفاوتهای قابل ذکری نسبت به هم ندارند. همه انگار از دل یک ساز و کار پوسیده بیرون میآیند. هر سال در بهترین حالت به اندازه انگشتان یک دست فیلم قابل بحث تولید میشود که در مخاطب هیجان ایجاد میکند. حتی اغلب فیلمسازهای جوان نیز به جای آزمودن تجربههای کمتر دیده شده باز به سراغ همان فرمولهای همیشگی میروند. فیلمسازی یک حرفه خلاقانه و تکنیکمحور است و فرق دارد با کارمندی. کل پروسه فیلمسازی در کشور ما شده چگونه جور کردن سرمایه. پول که مهیا شد، انگار کار تمام شده است. کسی به فکر خود سینما نیست. انگار خیلی از سینماگران ما از بد حادثه در این حرفهاند و علاقهای به آن ندارند.
5- نسبت به مخاطبانتان و جامعه متعهد باشید. نه اینکه ادای آن را در بیاورید. اگر مثل اکثر فیلمها از پول مردم فیلم میسازید حداقل مسئولیت پذیر باشید. سینما را دوست داشته باشید. داستان بگویید و سرگرم کنید. اگر حرفی برای گفتن ندارید و نمیتوانید جذابیت تولید کنید، دنبال چاره باشید. مدام فیلم ساختن دردی را دوا نمیکند. این میزان پول اگر روی تعداد کمتری از فیلمها سرمایهگذاری شود شاید به نتیجه بهتری برسیم. تعداد بالای تولیدات در سال وقتی با چنین کیفیتی روبهرو هستیم، هیچ ارزشی برای سینمای ما نخواهد داشت.
پینوشت: فیلمهایی مثل خانه دیگری، آزاد به قید شرط، دعوتنامه، چراغهای ناتمام، آباجان، ماجان، تابستان داغ و یا دریاچه ماهی دقیقا با چه هدف، توجیه و دغدغهای تولید شدهاند و چه سودی برای سینمای ایران و مخاطبان آن دارند؟
دیگر مطالب:
+ نوشته شده در پنجشنبه چهاردهم اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت 19:18  توسط آریان گلصورت
|
یادداشتهایی درباره چند فیلم از سینمای ایران...
ما را در سایت یادداشتهایی درباره چند فیلم از سینمای ایران دنبال می کنید
برچسب : جشنواره, نویسنده : aryangolsoorat بازدید : 156 تاريخ : دوشنبه 22 آبان 1396 ساعت: 14:36