آریان گلصورت: هجوم در ادامه همان دغدغههای فرمی فیلمهای گذشته شهرام مکری ساخته شده و کمتر نسبتی با جریان حاکم بر سینمای امروز ایران دارد. فیلمی که به واسطه ساختار فرمی و شیوه روایتاش، انتظارات ما را از مدیوم به چالش میکشد و به همین دلیل نیز واکنشهای متفاوتی را برانگیخته و بیشتر مناسب مخاطبان جدیتر سینما است.
۱- «یا شیفتهاش میشوید و یا از آن متنفر» این عبارتی است که عدهای در مواجهه با هجوم به کار میبرند. عبارتی که فضای گفتمان درباره چنین فیلمی را محدود کرده و به سرعت میخواهد همه مخاطبان را به دو گروه موافق و مخالف تقسیم کند. رویکردی که بیشتر به خود فیلم و البته فیلمساز آسیب میزند. در حالی که هجوم نیز نقاط قوت و ضعف خودش را دارد و قرار نیست یا آن را حتما یک اثر درخشان بدانیم و یا یک فیلم بیارزش. این شیوه برخورد صفر و صدی با هجوم بیشتر حاصل یک نوع هیجانزدگی است. انگار در این فضای مضمونزده و مملو از فیلمهای شبیه به هم سینمای ایران، برخی فرصت این را پیدا کردهاند که میلشان به ستایش همه جانبه از یک فیلم خارج از جریان اصلی را پاسخ دهند و عدهای دیگر نیز با نادیده گرفتن تمام دستاوردهای آن، به دنبال بیاهمیت جلوه دادن جنبههای مختلفاش هستند. در چنین شرایطی، به نظر میرسد که فاصله گرفتن از صفکشیها و واکنشهای اغراقآمیز، میتواند فضای مناسب را برای گفتوگو درباره فیلم فراهم کند.
۲- هجوم حاصل اصرار مکری بر همان فرم محبوب و همیشگیاش و به نوعی افراط در به کار بستن آن است. فرمی که فیلمساز از فیلمهای کوتاهش آن را دنبال کرده و حتی پس از تجربه رادیکال ماهی و گربه نیز بار دیگر در این فیلم به سراغش رفته است. با وجود همه کمبودها و محدودیتهایی که همچنان در فیلمهای مکری وجود دارد، او را میتوانیم فیلمسازی در نظر بگیریم که با سماجت به یک سبک شخصی در سینمای ایران رسیده است. او در هجوم حتی بیش از تماشاگر، خودش را به چالش میکشد و در نهایت نیز به نتیجهای دست پیدا میکند که نشاندهنده پیشرفت در کمتر به چشم آمدن فرم مدنظرش و البته به تکامل رساندن و ارتقا دادن آن است. هر چند به نظر میرسد که مکری بیشتر به دنبال پر رنگ کردن نقاط قوت ماهی و گربه بوده و نسبت به ضعفهای آن بیتفاوت. اتفاقی که باعث شده تا هجوم نیز در ارتباط گرفتن با مخاطب و تاثیرگذاری احساسی، آن چنان که باید موفق عمل نکند و نتواند تماشاگر به دور از ذوقزدگی را چندان به وجد آورد. اگر سیستم فرمال و ساختار روایی هجوم در خدمت شکل دادن به یک محتوای چند لایه و یک جهان داستانی پویا بودند که توسط مخاطب به مرور درک و کشف میشدند، آن موقع میتوانستیم آن را یک فیلم شاخص در تاریخ سینمای ایران بدانیم. حالا اما بیشتر با فیلمسازی با ذهن منظم و توانمند در اجرا طرف هستیم که به دنبال کلنجار رفتن با قابلیتهای بیانی سینما است و نمیتواند در خلق شخصیت و استفاده دراماتیک از خرده داستانها به اندازه اجرای سنجیده میزانسنهای پیچیده و زمانبندی آنها موفق عمل کند.
۳- مکری در پایان یک شوخی فرمی نیز با فیلماش میکند تا نشان دهد به عنوان فیلمساز بیشتر به دنبال سر و کله زدن با تکنیک فیلمسازی و لذت بردن از تجربه با زبان سینما و همینطور انتظارات و عادات مخاطب است تا به رخ کشیدن تواناییاش در اجرای پلان – سکانس و یا خودنمایی از طریق فرم. فقط کاش خلاقیت فیلمساز در جنبههای مختلف فیلم به یک اندازه دیده میشد. درست است که با فیلمی طرف هستیم که بر اساس وهم و عدم قطعیت ساخته شده و نباید به دنبال روابط منطقی و متعارف میان اجزایش باشیم، اما ابهامهای بدون دلیل دراماتیک، مشخص نبودن انگیزههای شخصیتها و فقدان جهانبینی یکپارچه در پس خردهداستانهای فیلم، مخاطب را از همراهی با اثر باز میدارد. در هجوم با یک پازل طرف هستیم که شیوه کامل شدن آن از طریق لوپهای زمانی نمیتواند در پایان ما را اقناع کرده و با یک کلیت منسجم روبهرو کند. به همین دلیل نیز هر تلاش ما برای شناخت و درک زیر متن فیلم به بنبست میرسد. یک هزارتوی غریب و کابوس گونه که مخاطب را به جای درگیر کردن یا پس میزند و یا مرعوب میکند. البته راه برای تفسیر و تاویل و پیدا کردن دلالتهای فلسفی و سیاسی در فیلم باز است، اما ابهام بدون کارکرد در نهایت به اثری گنگ ختم خواهد شد که در کنار ضرب شستهای تکنیکی و البته فضاسازی خلاقانه، جهان معنایی قابل شناسایی و پیگیری برای مخاطبش ندارد. اما خب همینها هم در این سینمای به دور از جسارت و تخیل ما شایسته توجه و تحسین است. هجوم با وجود همه ضعفهایش در خلق شخصیت و درام، از نظر تکنیک و به کار بستن مولفههای ژانری (وحشت، فانتزی، رومانس و جنایی)، بیرون از دایره محدود سینمای ما قرار میگیرد. به هر ترتیب این فیلمی است که بسیار از خود سینما وام گرفته و کارگردانش اتمسفر حاکم بر آن را از صفر خلق کرده است. بنابراین ساخته و اکران شدن چنین آثاری میتواند اتفاقی امیدوارکننده برای سینمای مستقل و تجربهگرای ما تلقی شود. یکی از مهمترین ویژگیهای هجوم همین دور بودنش از جریان اصلی سینمای ایران است. چه از نظر فرم و اندیشه و چه از نظر ویترین و بافت بصری که در برابر ما میگذارد.
لینک این مطلب در کافه سینما
*********
درباره فیلم ملی و راههای نرفتهاش (تهمینه میلانی)
درباره فیلم کوتاه حیوان (برادران ارک)
+ نوشته شده در سه شنبه دوازدهم دی ۱۳۹۶ساعت 13:41 توسط آریان گلصورت |
یادداشتهایی درباره چند فیلم از سینمای ایران...
ما را در سایت یادداشتهایی درباره چند فیلم از سینمای ایران دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : aryangolsoorat بازدید : 174 تاريخ : پنجشنبه 21 دی 1396 ساعت: 5:36